در بیست و هشتمین بهار هجرت که صفرالمظفر، هفتمین روز خود را سپری می کرد، ستاره ی تابناک دیگری در آسمان دیانت و ولایت درخشید.در این روز خجسته، زایران حرم الهی پس از شست و شوی جان و روان در زمزم توحید، آهنگ مدینة الرسول صلی الله علیه و آله کرده و به «ابوا» رسیده بودند. امام همام حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در این توقف گاه، پا به عرصه ی وجود نهاد و نور جمالش، جهان تیره و تاریک را روشن کرد.
امام کاظم علیه السلام و اقتدار دینی
در یکی از سال ها، هارون الرشید برای انجام اعمال حج به مکه رفت. اطرافیان خلیفه، مسجدالحرام را خلوت کردند و از طواف دیگران مانع می شدند. در این هنگام، امام موسی بن جعفر علیه السلام در کسوت مردی که لباس عادی به تن داشت، وارد شد و بدون توجه به امر و نهی اطرافیان خلیفه به طواف پرداخت. وی فرمود: «این جا مکانی است که خداوند، بین همه ی مردم از خلیفه و غیرخلیفه، تساوی برقرار کرده است». جالب این که امام علیه السلام در طواف، جلوتر از هارون قرارگرفت و هارون پشت سر امام، طواف را به جا آورد. هنگام بوسیدن حجرالاسود نیز امام پیش از هارون، حجر را استلام کرد. پس از پایان اعمال، هارون ـ که امام را نمی شناخت ـ گفت: «این اعرابی را نزد من بیاورید تا دلیل کارهایش را بازگو کند». هنگامی که به امام عرض کردند که هارون، او را خواسته است، امام علیه السلام فرمود: «من با او کاری ندارم. اگر او کار دارد، پیش من بیاید».
شخصیت بی مانند
ابن حجر عسقلانی؛ دانشمند اهل تسنن و شیخ سلیمان قندوزی می نویسند:
«موسی کاظم، وارث علوم و ارزش های پدر و دارای فضل و کمال او بود. موسی بن جعفر در پرتو عفو، گذشت و بردباری فوق العاده ای که در رفتار با مردم نادان از خود نشان داد، کاظم لقب یافت. در زمان او، هیچ کس در معارف الهی و دانش و بخشش به پایه ی او نمی رسید».
